از مـواجـه شـدن بـا خـود فرار نكنيم
اگر حافظ توصيه ميكرد كه براي فهم و لمس گذر عمر بايد رفت و بر لب جوي نشست و گذر عمر را نگريست، امروزه اما مدنيت و دور بودن از فضاي طبيعي چنين امكاني را به دست نميدهد و در عوض مدرنيت همهگونه ابزاري را همچون ساعت و تقويم فراهم آورده تا بلكه آدمي حساب گذر عمر دستش بيايد. اين همه به شرط آن است كه انسان اين شاخصها را پيش رو نهد و به آنها باور داشته باشد.
به گزارش سرويس نگاهي به وبلاگهاي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، در ادامه مطلب وبلاگي به نشاني http://mgt.blogfa.com آمده است: زنده ياد قيصر امينپور در اين باور شك دارد: عمرى به جز بيهوده بودن سر نكرديم، تقويمها گفتند و ما باور نكرديم...
تمامي اين بيهودگيهاي روزمره درحالي صورت ميگيرد كه آدمي ساعت به دست و تقويم در جيب دارد! نياز به رفتن كنار جوي نيست! همه چيز در اختيار است تا ما فرصتهاي تنهايي را براي انديشيدن در كم و كيف اين گذر از دست بدهيم و هميشه مشغول باشيم.
مشغلههاي گفتن و نوشتن و گوش دادن و ديدن و كار كردن و در جمع بودن به خوبي ميتواند هراس و دغدغه روبرو شدن با واقعيت خودمان را از ما بگيرد و نوعي خلسه اجتماعي بودن و رضايت از خود و بيخيالي را دامن بزند. بيجهت نيست كه لحظهاي خود را تنها نميگذاريم. به محض تنها شدن نيز بايد چيزي بخوانيم يا بشنويم يا بنويسيم و بازهم از مواجه شدن با خود فرار كنيم.
سربرميداري و ميبيني سالها گذشته است و تو تنها در نقاط عطف گذر سال متوجه دستانداز شمارش عبور از مرز سال ميشوي. ٣٦٥ روز قبل چگونه گذشته است نميداني و تازه در اين دستانداز تعويض چرخ دندنه يك ساله عمر باز هم عبرت نميگيري...
نظرات
ارسال یک نظر